بنده هیچ مشکلی با #فرم_در_معماری یا جریان #فرمالیسم در ایران ندارم اما باور دارم بحث در این زمینه راهگشای آینده خواهد بود.

مبحث اهمیت فرم در معماری جایی آغاز می‌شود که دست انسان محدود و او ناتوان از خلق هر چیزی بود. برای مثال محمد کریم پیرنیا در کتاب ماندگار سبک شناسی معماری ایرانی، آثار تاریخ معماری ایران را براساس نوع تکنیکهایی که منجر به خلق فرمهای جدید شده است دسته بندی نموده است. اگر او در ظاهر اسامی سبکها را بر اساس حکومت حاکم بر کشور نامگذاری کرده است اما سیر بررسی آثار، در واقع سیر پیشرفت سازه‌ای معماری و ساخت دهانه‌های بزرگتر و رسیدن به شفافیت حداکثری در معماری است. لیکن به نظر می رسد از زمان ساخت کریستال پالاس به این سو، دیگر تکنیک و فرم هر روز بی اهمیت‌تر از قبل می‌گردد. کریستال پالاس نماد اتفاقی بود که در حال رخ دادن بود. پیشرفت تکنولوژی، باز شدن دست بشر از زنجیر محدودیتهای حاصل از مصالح و آزادی فرمی بناها. امروز هر فرمی را می توانیم بسازیم، عظیم ترین بناها، لیکن به چه قیمتی و به چه دلیلی؟ امروز دلیل انتخاب فرم از خود فرم مهمتر است. امروز هر دانشجوی نوپای معماری به کمک بهترین نرم افزارهایی که در دست بشر است میتوانید بهترین فرمها را خلق نماید لیکن چرا؟ این چرا و پاسخ به آن مهمتر از خود فرم است!

از سویی دیگر قضاوت بنا بر اساس فرم آن ساده انکاری محض است. در هنر نقاشی هم فرم داریم. اشکال و وضع آنان نسبت به بوم و ناظر مهم بودند. اما امروز در نقاشی هم فرم اهمیتی ندارد بلکه معنای پشت نقاشی مهم است. اثر اجتماعی آن مهم است، منظور نقاش، وضع او و صدای او مهم است. امروز آثار بسیاری از نقاشان نه بخاطر تکنیک و فرم انها بلکه بخاطر مسئولیت اجتماعی و اثر بیرونی‌ای که دارند مهم است. این مفاهیم در معماری بس مهمتر هستند. معماری قطعاً از نقاشی نقش مهمتری در جامعه ایفا میکند و ایضاً به همین دلیل است که باید به شدت از قضاوت ان با نگاه صرفاً به فرم و ظاهر بنا خودداری نمود. اگرچه شکل و رنگ و مصالح، در معماری همیشه مهم بوده‌اند اما امروز دست ما برای خلق هر شکل و تهیه هر مصالحی، حتی از ان سوی کره زمین ممکن است. لیکن چرا؟

اینجا نیز چرا مهم است و انکه طراح معمار با انتخاب این گزینه‌ها در پی چه بوده است؟ پروژه معماری حتی قبل از ساخته شدن اثرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را بر جامعه آغاز میکند. با نصب نخستین تصویر کامپیوتری از پلاسکوی جدید، بحثها در مورد آن در بین تمام اقشار جامعه درگرفت. حتی یک ساختمان نوساز عادی در بافت شهری نیز با آغاز به ساخت خود، اهالی محله را به چالش کشیده و ممکن است در نظرات و تصمیمات انها تغییر ایجاد کند. چگونه می توان چنین چیزی را صرفا با نگاه به خود اثر و چارچوب آن قضاوت نمود؟ من فکر میکنم عبارت هنر برای هنر و جنگیدن برای پیشبرد هنر صرفا براساس معیارهای خود هنر دیگر در جهان امروز بی معنی شده است. از این رو بی اهمیت بودن فرم در معماری را اعلام و بصورت صادقانه ابراز کنیم که قضاوت اثار معماری صرفا براساس فرم آنها خطای محض است. باید به اثر نزدیک شد، به پشت صحنه آن رفت، مسائل پروژه را دید، خواسته‌های کارفرما را شنید، دغدغه‌های معمار و اهداف او را بررسی کرد، میزان تشخیص صحیح چالشها و هدف گزاری صحیح توسط معمار را سنجید و در نهایت، میزان نیل به ان اهداف را بررسی نمود. این نهایت انعطاف ما برای سنجش یک اثر معماری است. یک قدم فراتر از این، موضوع اثرات بیرونی باید مورد بررسی قرار گیرد. این مهم را در یادداشتهای دیگر بررسی خواهیم نمود.