در بازه‌ی زمانی دعوت به حضور اساتید و نویسندگان، پرسش‌های مبنی بر دلایل شکل‌گیری جامعه مطرح شد که لازم است تا در ابتدای کار در این‌باره توضیحی مختصر ارایه شود. فقدان فضای گفتمانی در جامعه‌ی معماری معضلی چشمگیر است که نویسندگان و فعالان عرصه معماری به خوبی با آن آشنایی دارند. در غالب موارد نقد کردن پروژه (فارغ از نوع رویکرد به موضوع نقادی) منجر به دلگیری و درگیری بین منتقد و طراح پروژه می‌شود و از ایرادات وارد بر طرح برداشت به خصومت‌های شخصی می‌شود؛ بی‌آنکه سرانجام نقد به نتیجه‌گیری قابل استفاده برای طراح برسد.

شالوده‌ی اثرگذاری تفکر انتقادی و حرکت در راستای اثرگذاری نقد، در موضوع دیالوگ میان پدیدآور و منتقد نهفته است. تفکر نقادانه، با این فرض که منتقد در حیطه سوژه به شناخت و اصول اولیه دست یافته است، در یک فضای فرهنگی مناسب موجب شکل‌گیری گفتگوی سازنده میان دو دیدگاه خواهد شد. فقدان فرهنگ نقدپذیری و گفتمان در معماری سبب راکد ماندن حوزه‌ی طراحی در دانش دانشگاهی شده است و نظام فکری طراحی را پیش نمی‌برد و در دایره‌ای بسته باقی می‌ماند. از طرف دیگر، نقد تعاملی بجای اینکه وسیله‌ای برای تهدید باشد، تبدیل به ابزاری جهت بهبود نگرش به اثر یا مفاهیم مورد استفاده در آثار آتی می‌شود.

با آسیب‌شناسی و مشاهده نبود زیرساخت مناسب جهت نشر و ارایه تفکرات منتقدانه و در مقایسه با حوزه‌های دیگر بیان هنری مانند ادبیات و سینما، بر آن شدیم تا فضایی برای گفتگوی درباره‌ی معماری را فراهم کنیم تا صاحبان قلم در این عرصه گفت‌وگوها و دیدگاه‌های سازنده را در فضایی به دور از حواشی منتشر سازند. هر نقد بنیادی و دوران‌ساز، پهنه‌ی نوینی از اندیشه را به روی ما باز کرده و فضای جدیدی که پیش از آن رویت نمی‌کردیم را به ما نشان می‌دهد. نقد ذهن اندیشنده‌ای است که استدلال می‌کند و از نواقص اندیشه دیگری خبر می‌دهد. بدین ترتیب محصول، در روند تکاملی خود، از پالاینده‌های دیگر می‌گذرد. در نهایت طراح می‌تواند با رفع نقایص و اصلاحات، نظریه‌ای کامل‌تر تولید نماید؛ زیرا نقد بیش از آنکه به منتقد مربوط باشد، به پدیدآور بازمی‌گردد.

در آغاز کار از تمامی اساتیدی که بی‌دریغ ما را راهنمایی و هدایت کرده‌اند سپاسگزار هستیم و از تمامی منتقدین، نویسندگان و علاقه‌مندان برای همکاری دعوت به عمل می‌آوریم.

شیراز-آذرماه ۱۳۹۹