زنان معمار کجا هستند؟

آلیسون آریف[1]، نیویورک تایمز

ترجمه مهشید معتمد


نزدیک به نیمی از دانشجویان معماری زنان هستند. پس چرا پس از فارغ ‌التحصیلی تعداد کمی از آنها وارد این صنعت می‌ شوند؟

تا سال ۱۹۷۲ و وضع قانون فدرال ایالات متحده جهت منع تبعیض جنسیتی در برنامه های آموزشی، اکثر مدارس معماری آمریکا از پذیرش زنان خودداری می کردند. آخرین بررسی ها در این زمینه نشان می دهد که زنان نیمی از فارغ التحصیلان دوره های آموزشی معماری در این کشور هستند، اما تنها حدود ۲۰ درصد از کل معماران دارای پروانه اشتغال و ۱۷ درصد از شرکا یا مدیران اصلی شرکت های معماری را تشکیل می دهند.

هیچ توضیح مشخص یا ساده ای برای این وضعیت وجود ندارد. ایلا برمن[2]، ریاست دانشکده معماری دانشگاه معماری ویرجینیا (و فقط یکی از چند رئیس زن دانشکده معماری) می گوید چالش این است که «تغییرات فرهنگی تنها از مسیر اعتراض و بازنمایی اتفاق می افتد، آن هم زمانی که ۵۰ درصد از حاضران در اتاق زنان هستند».

خبر خوب -موقتاً- این است که این اتفاق می افتد.

معماری هم با اتفاقی مشابه جنبش #MeToo مواجه شد و فهرستی از معماران مرد که متهم به آزار و اذیت همکاران شده بودند منتشر شد. ریچارد مه‌یر، یکی از بزرگان حوزه معماری، در ماه مارس و پس از اتهام آزار جنسی پنج زن، از سمت مدیریت خود در شرکت استعفا کرد. «صدای زنان[3]»، مانیفیستی که خواهان پایان دادن به «تبعیض های گسترده و رفتارهای موهن است که به نظر می رسد در فرهنگ و نظام کاری ما به صورتی سیستماتیک وجود دارد»، از سوی گروهی از زنان معمار در دوسالانه معماری ونیز در طول تابستان 2018 معرفی شد.

انستیتوی معماران آمریکایی[4] (A.I.A) در سانفرانسیسکو با پروژه طراحی با تساوی حقوق[5] تلاش کرده است تا «شرایط دشوار» (برای مثال استخدام یا سقف شیشه ای پیشرفت) را در این حرفه برطرف کند و بهترین روش ها را برای استخدام، ابقاء و پیشرفت در این حوزه معرفی نماید. این مجموعه در ماه نوامبر نتایج نظرسنجی از ۱۴۳۶۰ نفر در آمریکا و سایر کشورها را منتشر کرد. در بین یافته های این نتایج دیده شد که: زنان معمار و اقلیت ها حقوق سالیانه کمتری به نسبت همکاران مرد سفیدپوست خود دریافت می کنند و سمت های مدیریتی کمتری دارند، به ویژه مادران در پیشرفت شغلی و حقوق خود متضرر می شوند؛ و شرکت ها در بکارگیری روش های بهتر در برقراری عدالت و شرایط رفاه کارکنان خود بسیار اهمال می کنند.

من شخصاً بسیار تحت تأثیر این موضوع قرار گرفتم که چه تعداد از مردان در مقابل چه تعدادی از زنان ابراز کرده اند که کارشان اثرگذاری جدی به همراه داشته است؛ این موضوع نشان می دهد که برای زنان معمار، به رسمیت شناخته شدن سخت تر از انجام کار معماری بوده است.

در خارج از A.I.A، دیگران در حال تلاش برای تغییر چیزی هستند که از نظر بسیاری یک فرهنگ سمّی است. کارولین جیمز، فارغ التحصیل مدرسه معماری هاروارد و بنیانگذار گروه طراحی برای تساوی حقوق می گوید «ما قربانی نیستیم، ما هدف هستیم. بیایید به زنان ابزارهایی بدهیم که می توانند استفاده کنند. راهنمایی سودمند، دسترسی به اطلاعات، انتشار اطلاعات مربوط به حقوق سالانه افراد. زمان آن فرا رسیده که مشکلات و کارهایی که باید انجام دهیم را شناسایی کنیم».

زنان نه تنها در رده های مدیریتی، بلکه در تمام سطوح حرفه نیز حضور کمرنگی داشته اند. در سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، تنها ۳۱ درصد از اعضا هیئت علمی تمام وقت یا نیمه وقت در رشته معماری زنان بوده اند. حتی وقتی تعداد زنان فارغ التحصیل هم افزایش یافت، اغلب در سطوح رده پایین حرفه و دانشگاه حضور پیدا کردند.

بنابراین جای تعجب نیست که با بالا رفتن از نردبان سمت های مهم تر و افتخارات معتبر، درصد حضور زنان معمار عملاً کاهش می یابد. الگوها و راهنماهای زن بسیار کم معرفی می شوند. (به جز زاها حدید، چند معمار زن را می توانید نام ببرید؟) و اگرچه تعداد زنان در سالن های سخنرانی در حال افزایش است، اما در برنامه های درسی کمتر معرفی می شوند و می تواند خود، حامل این پیام باشد که زنان شرکت کنندگان ارزشمندی نیستند.

مشکل از خط لوله نیست!

مسئله بسیار بدیهی به نظر می رسد: اگر معماران زن بیشتری می خواهید، به زنان معمار بیشتری آموزش دهید. در زمینه های دیگر که زنان حضور کمرنگی دارند، از مشکل خط لوله[6] صحبت می کنند، از این باور که عدم تنوع ناشی از کمبود استعدادهای موجود است. اما تقریباً نیمی از دانشجویان معماری زنان هستند، اما چرا پس از فارغ ‌التحصیلی تعداد کمی از آنها وارد این صنعت می‌ شوند؟

حتی در سال ۲۰۱۸، این فرضیات در برخی شرکت ها وجود دارد که زنانی که به ازدواج خود خاتمه می دهند، قادر به مدیریت حرفه در شغل خود نیستند، یا حتی خلاقیت آنها به میزان مطلوبی نمی رسد؛ این نوع نگرش منجر به نابرابری در حقوق، شناسایی و دسترسی به فرصت ها می شود. با هر زنی که صحبت کردم، داستانی (یا احتمالاً داستان های زیادی) از مردانی داشته که شایستگی و صلاحیت آنها را زیر سوال برده اند، یا باور نمی کنند که آنها واقعا مسئول پروژه باشند.

چندین زن گفتند که مشتریان معمولاً تصور می کنند معمار زنی که در اتاق است تنها برای یادداشت برداری یا پذیرایی قهوه آنجاست. در جلسه ای از یکی از زنان پرسیده شده آیا دچار سندرم پیش از قاعدگی است؟! دیگری تعریف می کند که گروهی از همکاران مرد او به رئیس شرکت شکایت می کنند که نمی توانند از یک زن دستور بگیرند؛ و دیگری از منتفی شدن ارتقاء شغلی خود پس از بارداری حرف می زند.

چندین دانشکده معتبر، شامل ییل، پرینستون، کلمبیا، کورنل، دانشگاه ویرجینیا و دانشگاه کالیفرنیا، و برکلی در سال های اخیر زنان را در جایگاه ریاست دانشکده یا مدیریت منصوب کرده اند. غیرمنطقی است که اهمیت این تحولات را به تعداد معدودی از زنان تقلیل دهیم -و تصور اینکه این معماران بااستعداد و توانمند صرفاً به دلیل جنسیتشان استخدام شده اند، برای همه زنان توهین آمیز است. اما این انتصابات نشانه آغاز تغییرات در موازنه قدرت است.

دبورا برک، رییس دانشکده معماری ییل و مدیر شرکت شخصی اش، می گوید: «این تغییرات هم از نظر نمادین و هم از نظر بنیادین معنای زیادی دارد. ما بلافاصله شاهد تغییرات فرهنگی نخواهیم بود. اما نتایج آن را خواهیم دید».

در معماری، مطالعه نمونه ها اولویت دارد. وقتی تصمیم گیری ها، از جمله مصاحبه با کاندیداهای شغلی مرد، توسط کارگروه های مردانه صورت می گیرد و برای تأیید نهایی به مدیران مرد ارجاع داده می شود، این سیستم فکری، خود را ثابت و همیشگی می کند. زنان معمار در هر سطح از تجربه کاری، درآمد کمتری از همتایان مرد خود دارند.

به بیان صریح، هنوز مردان چهره عمومی این حرفه هستند.

دبورا برک می گوید: « فکر می کنم هر زن معماری که می شناسم همین حرف را بزند… «من می خواهم معمار خوبی باشم که تأثیر قابل توجهی دارد؛ نمی خواهم به عنوان صرفاً یک زن معمار خوب شناخته شوم» معماری باید شبیه جهانی بشود که در آن کار می کند، و این شامل همه انواع افراد است».

بازتعریف موفقیت

اغلب معمارانی که از آنها می شنویم -گهری، فاستر، انگلس- معمولاً در طراحی آسمانخراش ها، موزه ها و پردیس های شرکت های تکنولوژیکی پیشرفته مشغول هستند، و این ساختمان ها به عنوان نقاط اوج موفقیت شناخته می شوند، پروژه هایی که دیگران هم آرزوی طراحی شان را دارند. زنانی هم هستند که می خواهند آسمانخراش طراحی کنند، اما این نمای بسیار محدودی از آن چیزی است که معماری می تواند باشد. بخشی از آنچه ممکن است به عنوان دلیلی برای کم بودن تعداد زنان فارغ التحصیل شمرده شود، علاقه آن‌ها به ایجاد مسیری متفاوت است.

کلید اصلی در برابری فرصت‌ها، بازاندیشی در معنای موفقیت در معماری است. آمال اندرسون، ریاست دانشکده معماری کلمبیا، که مانند بسیاری از شرکاء زن دیگر در شرکت های بزرگ مردانه آن جا را ترک کرد تا دفتر خودش را در کنار همسرش دن وود داشته باشد، می‌گوید: «چیزهای زیادی برای دوباره فکر کردن و طراحی وجود دارند: مسکن، مسکن اجتماعی، منظر، پرسش های فضاهای اجتماعی و نقد معماری. می توانید فرهنگ، دانش و تاریخ را با طراحی یک برنامه هوشمند، مشارکت در فعالیت های اجتماعی یا مطالعه فضاهای خانوادگی تغییر دهید. تعریف موفقیت در بدست آوردن آن است».

لیز اوگبو، که از مدرسه طراحی هاروارد فارغ التحصیل شده است اما خود را «طراح، مبدع اجتماعی و شهرساز» می داند، مطمئناً چنین دیدگاهی دارد. اوگبو سرپناهی برای کارگران فصلی مهاجر طراحی کرده و در یک نهاد اجتماعی برای تأمین امنیت، بهداشت و بهسازی مناسب برای خانه اقشار کم درآمد در کشور غنا همکاری داشته است؛ او به تعریف بسیار گسترده تری از «معمار» اشاره می کند که می تواند باشد و این کار را می کند.

او در ایمیل برای من چنین توضیح داد: «از بسیاری جهات، معماری حرفه ای است که مصداق تسلط مردسالاران سفیدپوست بوده، از مشهورترین معمارستاره ها بگیر تا هر ساختمان معمولی دیگری که بخاطر زیبایی و نه کیفیت فضای زندگی ستایش می شود. من زن و سیاهپوست هستم؛ وجود من دقیقاً برعکس آن سیستم تعریف شده است. بنابراین شاید بی دلیل نیست که من راه خودم را در حرفه ساخته ام، و متعهد به آن نگرش در حرفه طراحی هستم که ریشه اش در ارتقا افرادی است که اغلب نادیده گرفته شده یا سکوت کرده اند».

 

یک راه آسان

مشکلی که در این جا مورد بحث قرار گرفت بیشتر از این که مربوط به معماری باشد یک مسئله اجتماعی است. تحولات یک شبه اتفاق نخواهند افتاد، اما در حال حاضر حداقل یک کار می تواند در تمام شرکت ها انجام شود: پرداخت دستمزد یکسان به زنان و مردان.

این همان کاری است که ژان گانگ در شرکت خود، استودیو گانگ، انجام داده است. او پروژه هایی را انجام می دهد که معمولاً به شرکت هایی با مدیریت زنان سپرده نمی شوند.

او اخیراً در مقاله ای درباره ارتقاء برابری جنسیتی در این حوزه نوشته است: «خیلی واضح است. ما می توانیم با بررسی مسئله اساسی احترام در محل کار [پرداخت حقوق] شروع کنیم. برخلاف سایر معیارهای ارزشمندی، حقوق یک کمیت عدددی است. ملموس و عینی است».

این اولین قدم اساسی به سوی برابری است و به شما این امکان را می دهد تا حرفه معماری را باهم و برای رفع چالش های پیچیده تری که در پیش است، جلو ببریم.

[1] Allison Arieff‍

[2] Ila Berman

[3] Voices of Women

[4] The American Institute of Architects

[5] Design for Equality

[6] برگرفته از این عبارت و نظر که تنوع خلاقیت در گروههای مختلف شکست خورده است، چون تعداد اعضای ماهر و کافی در گروههای اقلیت -مانند زنان، افراد رنگین پوست، افراد LGBTQ+، کم توان،…- وجود ندارد.