روی استات[1]، ۲۴ فوریه ۲۰۱۴

ترجمه از مریم طراویان-استودیو پژوهشی رهیافت


در ماه اکتبر فینیاس هارپر[2]، دستیار سردبیر Architectural Review، مقاله ‌ای درباره وضعیت رسانه‌ های معماری منتشر کرد که در آن به بحران پیشروی رسانه‌ های معماری سنتی و به طور جد به نقد پلتفرم‌ های آنلاین، به ویژه ArchDaily پرداخت، که «برای انتقاد وقت کمی دارند، و به جای آن به بازنشر از سایر مطبوعات و توصیفات مغرضانه از معماران منحرف شده‌ اند.»

بگذارید خود را معرفی کنم: من منتقد و تولیدکننده محتوای آرک‌دیلی هستم، و این ادعا‌ها را تکذیب میکنم.

متاسفانه آرک‌دیلی به این دسته از رفتارها عادت کرده است؛ علاوه بر نظرات توهین ‌آمیز هارپر، جان لوراکر[3] در وبلاگ معماری ناموفق[4] از ما انتقاد کرده بود (که در لفافه مقاله هارپر را به واسطه مقاله اِلویا ویلک[5] در Uncube درباره «معماری بین ‌المللی انگلیسی[6]» تبلیغ کرده است). سال گذشته نیز، آرک‌دیلی توسط اوون هاترلی[7] برای کمک به تولید فرهنگ معمارانه‌ ای که «چشم دیدن چیزی جز خودش را ندارد» متهم شد.

در مقابل، هارپر می ‌تواند با افتخار، از تبار رسانه سنتی نشریه Vitruvius Britannicus که از سال 1715 تا به امروز انتشار یافته است، با اطمینان کامل و درستی، مجله خود Architectural Review را به عنوان یکی از سنگر‌های مقاومت‌ ناپذیر این سنت زیبا ردیابی کند.

من نمی ‌خواهم حقایق را کتمان کنم. درست است که بسیاری از نوشته‌ های آرک‌ دیلی بازنشری از سایر مطبوعات است؛ درست است که آرک‌ دیلی فقط کمی زودتر از آنها شروع کرد (باید اضافه کنم، ما آگاهانه انتخاب کردیم که پروژه ‌هایی را که هیچ وقت بازدید نکرده ‌ایم را ارزیابی نکنیم، بلکه ترجیحاً فرصتی به معماران دهیم تا پروژه‌ خود را با کلماتشان توصیف کنند). اما در چند سال اخیر، زمانی که دیگران در رسانه ‌های معماری از کاهش تعداد مخاطبان وحشت داشتند، آرک‌دیلی درگیر نبردی متفاوت بود.

حقیقت این است که هارپر دوگانه ‌ای نادرست بین رسانه «سنتی» و «جدید» ارا‌ئه کرده است. هارپر خودش هم یک بار با حسادت درباره مجله ایتالیایی دوموس[8] با من صحبت کرد، و این مجله را یکی از رقبای سرآمد مجله AR می‌ شمرد. می ‌توانید تصور کنید چقدر تعجب‌ زده شدن وقتی که اخیراً برای خواندن چیزی که فکر می ‌کردم بررسی مجله‌ داموس درباره‌ مرکز حیدرعلی‌اف از زاها حدید است، رفتم و متوجه شدم که در واقع این مجله همان نوشته‌ ای را که پیشتر در آرک ‌دیلی منتشر شده بود بازنشر کرده است. این را برای بدنامی داموس نمی‌ گویم، بلکه برای نشان دادن این ذکر کردم که این مباحثه فقط درباره کیفیت و بی‌ نقص بودن نیست؛ این‌جا اعتبار (نیز) نقش عمده ‌ای دارد.

آریک ‌دیلی نیز به نوبه خود، به سختی تلاش کرده تا کیفیت اخبار و تحریریه‌ خود را ارتقا دهد، و به موفقیت هم دست پیدا کرده است، حتی اگر سایرین در رسانه‌ های معماری غافل بمانند (یا برای لحظه‌ای بدبین شوند، و شاید عمداً نادیده بگیرند). زمانی که هارپر از «قالب کردن کلاغ بجای قناری» در چاپ صحبت می‌ کند: ناشرین آنلاین سیستم مشابهی را توسعه دادند که از ترافیک بالا، و تعامل کم با پست‌ ها، پول به جیب می ‌زنند و به مقالات متفکرانه باج می‌ دهند. این‌ها با هم اکوسیستمی را ایجاد می ‌کنند که سایت‌ هایی مثل آرک ‌دیلی را چند بعدی می ‌سازد، و به خواننده‌ ها هم تنظیمات تصویری سریعی ارایه می‌ کنند که به راحتی قابل هضم است یا خوانشی عمیق تر را ارائه می‌ دهد.

این اتفاق تصادفی نیست؛ بیانیه رسالت آرک‌ دیلی در «فراهم کردن الهام، دانش و ابزار» برای معماران است و -راحت بگویم- همیشه در نظر داشتم که پست‌ های پروژه‌ ها الهام بخش هستند، و اخبار و پست ‌های تحریریه، علمی هستند (بعلاوه زمانی که گسترش رسانه‌ های «جدید»، مانند فهرست مصالح تازه منتشر شده آرک‌ دیلی، تبدیل به ابزاری آنلاین شد، باید بحث کرد که در راستای دغدغه‌ های فعلی ما است یا نه).

ماجرای دیگری که هارپر به آن اشاره کرد، مقالات دم دستی و روزنامه‌ نگاری جدی از یکدیگر جدا هستند. در واقع، برخی از موفق ‌ترین مقالات من که «کلیک ‌خور» بودند: «چهار درسی که انگلیس باید از دانمارک بیاموزد» که با موضوع بررسی معماری انگلیسی تری فارل[9]، البته به AR مربوط بود، البته در فهرست فرم‌ ها؛ «می ‌شود کتک زدن معماران را متوقف کنیم؟»، که با عنوانش خواننده را گول می ‌زند، اما به بررسی بحران اعتماد به نفس معماران ختم می ‌شود؛ «آیا عنوان معمار شایستگی مصونیت دارد؟»، که از نظر من مساله‌ ای جدی بود و با لحنی هیجانی آن را پوشش داد. تمام این مقالات از شیوه‌ های مختلفی برای جلب دیدگاه ‌ها و مشترکین استفاده می‌ کنند، اما حول محور فکری جدی و تعامل با مسائلی که معماری امروز با آن مواجه است، می ‌چرخند.

خوانندگان آرک‌دیلی، به نوبه خود، به طور شگفت ‌انگیزی تمایل به مشارکت نشان داده ‌اند، نه فقط با دغدغه ‌های معماری موجود، بلکه با خود روزنامه ‌نگار نیز؛ آن‌ها از بخش نظرات برای تشویق یا توبیخ کیفیت مقالاتی که در آرک‌ دیلی خوانده ‌اند استفاده می‌ کنند. در این مرحله، به قلب مقاله هارپر می‌ تازیم: تاثیر «دموکراسی مجازی» بر مطبوعات معماری.

هارپر ظاهر متناقضی را برجسته ساخت که «به لطف اینترنت، منتقدین معماری بهتر و بیشتری نسبت به گذشته داریم، و با این وجود کیفیت خروجی پایین باقی مانده است». او اظهار کرد:‌ «خواننده از قدرتی بی ‌سابقه برای تنظیم دستور کار ناشر استفاده کرده ‌است. اما قدرت فاسد می ‌کند و قدرت مطلق، فساد مطلق به بار می ‌آورد.» او این را استدلالی برای ضد-دموکراتیک سازی مطبوعات می داند، گویی کاری مطلوب یا امکان ‌پذیر است.

لیکن گذار به هر شکلی از دموکراسی همیشه با مشکلات خود همراه بوده است (وضعیت کنونی خاورمیانه باید گواه کافی این امر باشد)، و فرآیند دموکراتیک‌ سازی مطبوعات هنوز در مراحل ابتدایی است. برای نشریه‌ های معماری چنین چالشی در خلأ شکل نمی ‌گیرد، و این ‌روزها تقربیاً از هر جایی می‌ شنوید که اینترنت متهم به کاهش کیفیت شده است- خواه این کیفیت یک روزنامه‌ نگار باشد، یا کیفیت دوستانی که در فیس ‌بوک پیدا کرده اید، یا کیفیت موسیقی (که امروزه سرویس ‌های پخش جریان ‌ساز مانند اسپاتی ‌فای که درآمد هنرمندان را از بین برده است).

برخلاف دیدگاه مغرضانه جهانی،‌ اکثر مردم به کیفیت اهمیت می‌ دهند، بالاخص زمانی که مربوط به موضوعی باشد که به آن علاقه دارند و در زمینه‌ های بسیاری بذر جنبش به سمت کیفیت حقیقی وجود دارد، چرا که مردم از آسیب های برآمده از اینترنت آگاه هستند. در نشریه معماری، حتی اگر رسانه ‌های معماری «سنتی» (آهسته) کم‌ کم از عدم علاقه مخاطبان به خروجی‌ هایشان بترسند، رسانه‌ های جدید شروع به دستیابی به موفقیت با تعدی به حریم‌ آن‌ ها می ‌کنند. در واقع خوانندگان در تبیین دستور کار ناشرین قدرت مطلق دارند، اما پس از بلعیدن مقدار نامعتنابهی از محتوای رایگان، اولویت‌ هایشان شروع به تغییر می‌ کند.

آرک‌ دیلی فقط یکی از سایت‌ های درگیر در چنین فرآیندی است، و گرچه هنوز فاصله زیادی تا مطابقت با کیفیت موسسه‌ ای مانند The Architectural Review دارد، اما مطمئناً در مسیر خود پیش می‌ رود -این‌که سایر منابع رسانه‌ ای این امر را تصدیق کنند، خب، بحث دیگری است.


[1] Rory Stott

[2] Phineas Harper

[3] Jan Loerakker

[4] Failed Architecture blog

[5] Elvia Wilk

[6] International Architecture English

[7] Owen Hatherley

[8] Domus

[9] Terry Farrell