در گستره پهناور زایش تا پایندگی بناها— معماری— قدم ها تا افق های بسیاری را باید پیمود: آگاهی از هنر، منطق، فلسفه و ریاضی؛ بدست آوردن دانش طرح و طراحی؛ دانستن آنچه دیگران بوجود آورده اند و باقی گذارده اند — هم در گذشته و هم در حال؛ آگاهی از معیارهای زیبایی، اخلاقی، و ویژگی های قومی و سرزمینی؛ و استعداد و توان و کوشش پایدار از آن میان اند.
تفکر و خلاقیت ابزار اصلی این بستر اند.
و نگریستن، نه تنها نگاه کردن، به بنا و بناهایی که در تاریخی پیش از این قد بلند کرده اند و امروز زایش می یابند، و نوشتن درباره آنها، بررسی و نقد انها — که از انتقاد جداست — جایگاه خاصی در این گستره دارند و باید داشته باشند.
به پژوهش و نقد معماری، اما، در ایران زمین چندان که باید، و میتواند، پرداخته نشده است. گنجینه تاریخی ما در این گفتمان ها، بویژه در قیاس با پرداختن و نقد سایر هنرها چون سینما و تئاتر و نقاشی، ادبیات و شعر که سابقه ای نزدیک به یک قرن دارند، ژرفایی و پهنایی ندارد، گرچه در روزگاران اخیر در این راه تلاشهایی شده و میشود که بخش قابل توجهی از آن هم ارزشمند است.
در توجه به اهمیت و لزوم نوشتن درباره معماری، نقد بناها و مجموعه های ساختمانی که از درون آن تفکر و معیارها رشد پیدا میکنند، و در میان گذاشتن آنان با دیگران است که خبر زایش کانونی که قصد پرداخت به چنین مهمی را دارد و نیز گرد هم آوری آنانی که دستی بر قلم دارند و توان نوشتن، برای من که بیش از چهار دهه دور از جغرافیای سرزمین مادریم بوده ام ولی آن چه در وطن همیشگیم — بویژه آنچه در ارتباط با حرفه و نگرشم به زندگی — میگذرد، دغدغه ای جدی بوده است، شادی افرین است و نغمه خوشی.
دست دوستان و همراهانی که پای پیش گذارده و این راه را باز نموده اند را از دور میفشارم و صمیمانه بهترین ها را برایشان آرزومندم.
باشد که “جامعه منتقدین و نویسندگان معماری” پای بگیرد و فرزند برومند و سپس جوان توانا، و پرنده پر بال و پری گردد تا افقهای بسیاری را در نوردد.
علی کیافر
معمار، شهرساز، پژوهشگر